چه رودي بود سردآبرود، سرد و نيلي و باسرچشمهاي يخچالي و از علمكوه و چه باصفا بودند مراتع خرمدشت و ونداربن و برير! واقعا در دره اين مراتع شكوهي از عظمت خلقت و تجلي زيستبوم بوديد و ديدنتان وسوسهانگيز بود و انسان به دوباره ديدنتان اصرار داشت!
جزو پنج رودخانه حفاظتشده كشور بودي و چقدر به دليل همين مصوبه شورايعالي حفاظت از محيطزيست كشور، مردم كلاردشت تا دشت چالوس، در تنگناي توسعه فعاليتهاي مرتبط با كشاورزي و شيلات بودند و از تو در طول 50سال گذشته، فقط محروميت و محدوديتها بر خود را تحمل كردند و ظاهرا اين مصوبه فقط براي محروميت مردم و دريغ از تو كاربرد داشت و دولتيها ميتوانستند تو و مصوبه شورايعالي را دور بزنند و نعمتات را از ما دور كنند!
چقدر تحمل تشنگي سخت است. حتي دوستان محيطزيستي تهرانيمان در رابطه با انتقال آب تو صدايشان در اين چند روز درنيامد، گوش فلك از خبر انتقال آب دريا بهسمت كوير و حتي كشتيراني كه سالهاي سال از آن صحبت ميشد كر شد، اما گويا نه كسي خبر انتقال تو را ديد و نه كسي شنيد.
فكر نميكني به زيستبوم كلاردشت تعلق نداري و هيچگاه همه نعمتات را براي ما مردم كلاردشت در طبق اخلاص نگذاشتي و براي ما نبودي! ما در جنگ آب تو را تنها خواهيم گذاشت و تو محكوم به شكستي، چون بيهيچ وابستگيهايمان به تو كلا حذف شده و همه سند قابل استنادمان براي جلوگيري از تضييع حقابه با تغيير كاربري اراضي و باغات غيرقابل استناد شده و بيهيچ دفاعي، بايد نظارهگر هر رخداد توسعهاي ناسازگار باشيم، لابد فكر ميكنند براي دشتي كوچك بهمانند كلاردشت چه مزيتي دارد، اين همه آب داشته باشد و بيخود و بيجهت از دشت و جنگل عبور كند و به دريا بريزد و هدر برود! واقعا اسراف است، در حاليكه در مناطقي ديگر بحران كمآبي باشد، واقعا اسراف است!
يكي از دوستان در چند سال قبل سوال كرده بود. اين تونلي كه در ونداربن نيمهكاره ماند، با چه هدفي احداث شد و ربطش با فعاليت شركت مترو چه بود! گفتم من توجيهگر نيستم. ولي فعلا سايهباني است براي دامها! اما اكنون با كليد خوردن طرح انتقال آب سردآبرود مشخص شد كلنگ اجراي طرح انتقال خيلي قديمي بود. خيلي قديميتر كه هنوز آثار تخريب و بدرفتاري انسان با طبيعت و كارهاي عبث آن زمان ترميم نشد!
يادت بخير سردآبرود، رگ حيات كلاردشت! به ما ايراد نگير سردآبرود، ما عادت داريم همه لقمههايمان را دور سرمان بگردانيم و به دهان بگذاريم و يكي از لقمهها تو هستي و آخرين هم نيستي! واقعا چه اسفبار است در يك منطقه پرشيب كاملا كوهستاني، آنهمه فعل و انفعالات مكانيكي سنگين! گمانهزنيهاي ما از لحاظ امكانسنجي محل استقرار سد را در مناطق برير تا ونداربن كه كمي دهانه دره بازتر و شيب رودخانه كمتر است، متمركز ميكند. اين مناطق نيز با شيبي حدود 10درصد با ارتفاع حدود صد متر براي تاج سد، يك درياچهاي كوچك بهطول يك كيلومتر ايجاد خواهد كرد و طرح انتقال بيهيچ ذخيرهاي شاهرگت را ميزند و تو را به بند انحراف ميكشد و ميخشكاند.
ميبيني چگونه لقمهها دور سر ميگردند و انگيزههاي مهاجرت مردم ساكن در مناطق كوچك و با جمعيت كم چگونه تقويت ميشود و مناطق پرجمعيت مجبور به پذيرش جمعيت مهاجر ميشوند و مديريت شهري مناطق پرجمعيت مجبور به تامين نياز ميشوند. هميشه براي تامين نياز مناطق پرجمعيت يك توجيه موجه وجود دارد! ميبيني اين فعاليت وزارت نيرو در اجراي طرح انتقال تو نيز كاملا اقتصادي است!
جلسات و نشستهاي ساليان متمادي براي ايجاد تفكر و مديريت آمايش سرزميني در كشور و ابلاغ سياستهاي كلي آمايش سرزمين و تقرير جهتگيريهاي آمايش سرزمين و ضوابط آن در اجراي طرحها و پروژهها در قالب نظام فني و اجرايي و در هنگام پديدآوري طرحها و پروژهها، در مديريت اجرايي هيچ ملاحظه نداشت و كارآيي نيافت و اثر نبخشيد، ميبيني كه نميشود! هميشه كميت برنامه لنگه و مديريت مبتني بر سليقه پرسرعتتر از برنامه و مطالبهگرانهتر! لابد وزارت نيرو از طرحهاي انتقال حوضه به حوضه، مخصوصا زاگرس و سدهاي متعدد بر آن درسهاي خوبي گرفت و كارنامه مثبتي دارد كه حالا نوبت علمكوه و تو شد! كلاردشت! اي بهشتي كه گم بودي و با خشكيدن رگ حياتات ديگر بهشتي نخواهي داشت.
* کارشناس منابع طبیعی